وقتی می گوییم شخصی به زبانی روان صحبت می کند، معمولاً منظور این است که او در هر چهار مهارت: گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن، سطح بالایی دارد. اما، همانطور که هر معلمی میداند، زبانآموزان اغلب دارای نقاط قوت یا ضعف در مهارتهای خاص هستند، و در برخی موارد میتوانند به سطوح بالایی، به عنوان مثال، خواندن و نوشتن دست یابند، در حالی که قادر به صحبت کردن یا گوش دادن در سطح قابل مقایسه نیستند.
برای برخی اهداف برای مثال مشاغل بسیار تخصصی این مهارتهای ناهموار ممکن است اهمیت زیادی نداشته باشند. با این حال، زبان انگلیسی چنان مهارت مهمی در دنیای جهانی است و در زمینه های مختلف مورد نیاز است، به طوری که فردی که توانایی خوبی در هر چهار مهارت نداشته باشد، فرصت های باز شده در تحصیل و زندگی حرفه ای را تا حد زیادی کاهش می دهد.
توانایی استفاده از زبان انگلیسی در زمینههای مختلف شامل مهارتهای زبانی متعدد است و بنابراین آزمایش این چهار مهارت باعث افزایش دقت آزمون میشود. اگر بخواهیم توانایی صحبت کردن کسی را بسنجیم، باید او را وادار به صحبت کنیم. همین امر در مورد سایر مهارت ها نیز صدق می کند.
ما نمیتوانیم توانایی یک مهارت (مثلاً صحبت کردن) را از عملکرد در مهارت دیگر (مثلاً گوش دادن)، یا از آزمونهای دانش زبان، مانند دستور زبان، واژگان، بهعنوان نمایندهای برای توانایی زبان ارتباطی استنتاج کنیم. بنابراین اگر میخواهیم توانایی زبان ارتباطی را بهطور دقیق ارزیابی کنیم، باید کارهایی را بگنجانیم که طیف وسیعی از مهارتهای مرتبط با زبان ارتباطی را برمیانگیزد.
چارچوب مرجع مشترک اروپایی (2001) تعریف توانایی زبان ارتباطی را به پنج مهارت تعمیم می دهد و گفتار را به دو مهارت تقسیم می کند: تولید گفتاری و تعامل گفتاری. این مبتنی بر شواهدی است که نشان میدهد این دو مهارت متفاوت هستند، زیرا یکی فقط شامل تکلم نوع مونولوگ است و دیگری شامل همزمان گوینده و شنونده بودن است. بنابراین، آزمون زبان ارتباطی باید شامل تولید گفتاری و تعامل گفتاری باشد.
رشد زبان آموزان در چهار مهارت اغلب نامتعادل است و فقط آزمایش برخی از مهارت های زبانی ممکن است تصویری نادرست ارائه دهد. این امری است که توانایی های زبانی در چهار مهارت به هم مرتبط هستند. با این حال، چنین روابطی به اندازه کافی قوی نیستند که امکان اندازه گیری یک مهارت را برای دیگری جایگزین کنند.
رشد چهار مهارت یادگیرنده می تواند نامتعادل باشد، به عنوان مثال، یک یادگیرنده می تواند در خواندن قوی باشد، اما در گوش دادن یا نوشتن یا صحبت کردن ضعیف باشد. تحقیقات نشان داده است که توانایی صحبت کردن از توانایی خواندن/گوش دادن/نوشتن متمایز است. بنابراین، یک خواننده/نویسنده/شنونده ماهر ممکن است لزوما گوینده ماهری نباشد.
برای مثال، دادههای زیر، بر اساس بیش از 465000 آزموندهنده که در سال 2015 مدرک زبان انگلیسی را گذراندهاند، فقط روابط متوسطی را بین مهارتهای مختلف نشان میدهد. مثلاً اگر صحبت کردن را در نظر بگیریم، رابطه بین اسپیکینگ و ریدینگ 60/0 است، به این معنی که داوطلبی که در آزمون اسپیکینگ نمرات بالایی کسب می کند، فقط در آزمون ریدینگ تمایل به کسب نمره بالا دارد یا برعکس.
خواندن | استماع | نوشتن | صحبت كردن | |
---|---|---|---|---|
خواندن | – | – | – | – |
استماع | 0.75 | – | – | – |
نوشتن | 0.61 | 0.62 | – | – |
صحبت كردن | 0.60 | 0.65 | 0.64 | – |
گرامر / واژگان | 0.73 | 0.72 | 0.65 | 0.62 |
تست هر چهار مهارت تاثیر مثبتی بر یادگیری دارد.
آزمونهای انگلیسی با آزمایش هر چهار مهارت، معلمان و زبانآموزان را تشویق میکند تا رویکردی متعادل برای یادگیری زبان داشته باشند و اطمینان حاصل شود که زبانآموزان توانایی استفاده مؤثر از زبان را در دنیای واقعی توسعه میدهند.
تحقیقات انگلیسی نشان می دهد که یکی از دلایل اصلی که وزارتخانه ها و گروه های مدرسه امتحانات انگلیسی کمبریج را معرفی می کنند این است که هر چهار مهارت را آزمایش می کنند و در نتیجه تمرکز بر صحبت کردن و شنیدن را افزایش می دهند. این به زبان آموزان کمک می کند تا شایستگی برقراری ارتباط به زبان انگلیسی را توسعه دهند.
آزمونی که صرفاً بر اساس مهارتهای «غیرفعال» Listening و Reading باشد، به کارفرمایان آنچه را که نیاز دارند نمیدهد. اگر زمینه شغلی فقط شامل گوش دادن و خواندن باشد، ممکن است آزمونی که صرفاً بر گوش دادن و خواندن متمرکز باشد کافی باشد. با این حال، بیشتر زمینههای کاری شامل مهارتهای گفتاری و نوشتاری و استفاده از زبان انگلیسی در موقعیتهای رسمی و غیررسمی، مانند ارائه سخنرانی، شرکت در بحث، نوشتن گزارش، شرکت در جلسات و نوشتن ایمیل است.